به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار ؛ هامون، دائمیترین تالاب، خصوصیات زیستمحیطی و شرایط حیاتی را با تغییرات رژیم آب و هوایی دارد. به عبارتی آب نقش تعیینکنندهای درباره ویژگیهای حیاتی هامون ایفا میکند. تنوع پدیدآمده در درون و اطراف تالاب هامون طیفی متنوع از زیستگاهها را در خود فراهم کرده است که هریک به نوبه خود و به راحتی پذیرای جمع کثیری از انواع زیستمندان شده است. نکته جالب، با توجه به بند الف «ماده 3 قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست در سال 1341 منطقه حفاظتشده اعلام شد و در سال 1351 در کنوانسیون بینالمللی رامسر به عنوان قدیمیترین معاهده با موضوع حفاظت از طبیعت با تاکید رویکرد و نقش مهمی که در تامین نیازهای جوامع انسانی ایفا میکنند به امضای رسمی رسیده است» که اهمیت این تالاب را به وضوح و عیان نشان میدهد. هامون از دیرباز از سه بخش به نامهای هامون پوزک در شمال شرق، هامون صابری در شمال، هامون هیرمند در غرب و جنوب غربی سیستان تشکیل شده است که امروزه به علت خشکیدگی، کانون و منبع اصلی شنهای روان و ریزگردها و متاسفانه بهخصوص در سالهای 1385-1376 با دخالت انسان ضررهای غیرقابل جبرانی متحمل شده است.
کفِ هامون در بستر خشک مواد آلی وجود دارد که با باد 120روزه سیستان معروف به باد لوار به معنی گرم و خشک در فصلی از سال انبوهی از ریزگردها را روانه شهر زابل میکند و نزدیک به 208 روستا تا مرکز استان، زاهدان را در محاصره شنهای روان قرار میدهد. خاک شنهای برخاسته از آن و تبعات منفی ناشی از گسترش ریزگردها در زندگی شهری و روستایی به ناچار مشکلات عدیدهای برای بومیان و ساکنان دو سوی مرز ایجاد کرده است. مهمترین دلیل ریزگردها قطع آب هیرمند به عنوان سرچشمه اصلی حیات سیستان و غلظت گردوغبار و هجوم ریزگردها، خشکیدن منابع آب، آلودگی منابع آب و خاک، از دست رفتن حیات انسانی، اشتغالزایی، کشاورزی با تولید محصولات متنوع ناخواسته، مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و بهداشتی را برای هاموننشینان فراهم آورده است.
بهطوری که در شهر زابل و زاهدان از حد استاندارد تجاوز کرده و به گفته کارشناسان سالانه 600میلیون تومان خسارات ناشی از خشک شدن تالاب هامون دامنگیر مردم، روستاییان و کشاورزان بومی میشود که مایحتاج زندگی خود را سالها با رزق و روزی حلال به دست میآوردند. سلامتی، شادابی و رفاه عموم مورد تهدید جدی قرار گرفته و به نوعی از محرومیت خاص و طغیان طبیعت در رنج و عذاب هستند. این در حالی است که وجود شهر سوخته در 55کیلومتری جنوب زابل معروف به بهشت باستانشناسان، کوه خواجه علی با قدمتی نزدیک به 3200 سال در 30کیلومتری جنوب غربی زابل، دهانه غلامان و چشماندازهای مناظر زیبا و متنوع طبیعی، تاریخی، فرهنگی، گردشگری همگی گواهی است از سیستانی آباد با تاریخ و هویت تمدنی درخشان و تاثیرگذار در اقتصاد و شکوفایی منطقه که از دیرباز شاهرگ حیات و موجبات رونق، نشاط زندگی بیدغدغه هاموننشینان بوده است.
تالاب هامون بدون شک یکی از غنیترین اکوسیستمهای ایران است که ساکنان سختکوش و زحمتکش آن از دیرباز با تطبیق شرایط حیات انسانی از آن بهرههای فراوان میبردند که هماکنون روی خط فقر و در شرف نابودی کامل است که صرفنظر از اثرات اکولوژیک زندگی چهار قشر از مردم منطقه بهطور مستقیم و غیرمستقیم به هامون وابسته بوده است. نخست باید از دامداران نام برد که نیزارهای غنی هیرمند در تمام طول سال تامینکننده اصلی علوفه مورد نیاز دام آنها بوده است؛ صیادان و شکارچیان بومی که عمدتا از طریق صید ماهی و شکار پرندگان مهاجر منبع اصلی تامین معیشت خود را برطرف میکردهاند. حصیربافان و هنرمندان بومی و زنان و دختران که در روستاهای کنار تالاب با برش نِی توسط مردان از نیزارها پرده و حصیر میبافتند و این محصول را به شهرهای دور و نزدیک میفرستادند که علاوه بر اشتغالزایی و درآمد کافی به احیای هنر بومی محلی نیز کمک میشده است و گروه دیگر که به شدت متضرر شدهاند؛ باید از عشایر کوچنده اطراف هامون نام برد که از پوشش گیاهی برای تغذیه و پرورش دام استفاده میکردهاند که متاسفانه در سالهای گذشته خسارات و صدمات فراوانی دیدهاند و عملا دامداری و کشاورزی به تعطیلی رفته و بهناچار با بیانگیزگی و عدم اشتیاق به شغلهای کاذب رو آوردهاند که باید چارهجویی شود. برای احیا و نجاتبخشی تالاب هامون باید متولیان، سیاستگذاران، تصمیمسازان با مشارکت عمومی فعالان، بومشناسان، هامونپژوهان و مراکز علمی و تحقیقاتی به تدوین برنامههای هدفمند و اولویتدار اقدام کنند. از جمله برنامههایی که باید در کوتاهمدت به نجات مجدد و بازگشت عظمت هامون کمک کند این است:
1- عزم ملی با بسیج امکانات تمام دستگاههای دولتی و غیردولتی با تخصیص اعتبار مناسب
2- تهیه گزارشهای تکمیلی، برنامههای جامع مطالعاتی درباره تهدیدات و معضلات برای تصمیمات کلان ملی
3- برنامهریزی مناسب، آگاهبخشی، ارائه اطلاعات لازم با آموزشهای عمومی و رسانهای با حمایت رسانه ملی، مطبوعات و پتانسیل رسانهها که از وظایف قانونی دولت است که در حوزه عمومی محیطزیست نیز محسوب میشود.
4- تدوین برنامههای واقعگرایانه مفید و کارگشا با پیگیری دلسوزانه و مستمر
5- اتخاذ راهکارهای مناسب با مشارکتهای مردمی، جوامع بومی و محلی برای حفاظت از منابع طبیعی
6- انجام مذاکرات سازنده با کشور همسایه افغانستان که باید به تعهد خود در قبال توافقنامه سال 1357 که موظف شده است سالانه 850میلیون متر مکعب آب از طریق هیرمند روانه تالاب هامون کند به عمل آید. متاسفانه سد کجک به عنوان بزرگترین سد ساختهشده روی رودخانه هیرمند در استان هلمند افغانستان مانع اصلی رسیدن آب کافی به هامون است.
دولت افغانستان از طریق دستگاه دیپلماسی وزارت امور خارجه، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی باید بر رهاسازی و آزاد کردن حقآبه ایران از هیرمند هرچه سریعتر اقدام کند. واقعیت امر این است که باید با مشارکت جدی نهادها و تصمیمات درست کارشناسی با حمایت جدی فعالان و حامیان محیطزیست، سازمان متولی سازمان محیطزیست، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و به نظر صیانت از اهمیت حیاتی منابع ارزشمند طبیعی و نجات هامونِ بیهمتا با آیندهنگری و کلاننگری چارهاندیشی اساسی به عمل آید زیرا زمانی که هامون خشک شد در حقیقت نبض زندگی و اقتصاد مردم گویی از حرکت باز ایستاد. بیتوجهی، غفلت و سهلانگاری و نادیده گرفتن خشکسالی هامون به عنوان یک معضل ملی لطمات جبرانناپذیری در درازمدت و نابودی کامل کشاورزی و حیات انسانی را به همراه خواهد داشت. امید است که رونق زندگی مجددا به این پهنه گسترده کشورمان که به سرزمین اساطیر و افسانهها و به میهندوستی شهره است، بازگردد که فردا دیر است و امید هست.
نظر شما